"اقتصاد مقاومتی" اصطلاحی است که این روزها نقل محافل خبری و اقتصادی کشور شده و بسیاری آن را راهکار مناسبی برای این روزهای اقتصاد کشور و شرایط تحریم های بی سابقه ای که به کشورمان تحمیل شده می دانند. به گزارش بانکی دات آی آر، کمتر کسی به تشریح مفهوم اقتصاد مقاومتی و تفاوت آن با ریاضت اقتصادی غرب پرداخته است که منجر به بروز ابهاماتی در این خصوص شده و برخی از مردم این دو مفهوم را مکمل و یا مترادف یکدیگر دانسته اند. در این گزارش تلاش می کنیم این مفاهیم را مقایسه کنیم تا ابهامات بر طرف شود.
مفهوم اقتصاد مقاومتی اقتصاد مقاومتی یعنی تشخیص حوزه های فشار یا درشرایط کنونی تحریم و متعاقبا تلاش برای کنترل و بی اثر کردن و در شرایط آرمانی تبدیل چنین فشارهایی به فرصت ، که قطعا باور و مشارکت همگانی و اعمال مدیریت های عقلایی و مدبرانه پیش شرط و الزام چنین موضوعی است. اقتصاد مقاومتی کاهش وابستگی ها و تاکید روی مزیت های تولید داخل و تلاش برای خوداتکایی است. و صد البته منظور از اقتصاد مقاومتی واقعی، یک اقتصاد مقاومتی فعال و پویاست نه یک اقتصاد منفعل و بسته چنانکه مقاومت برای دفع موانع پیشرفت و کوشش در مسیر حرکت و پیشرفت تعریف میشود. بنابراین مسئولان و اندیشمندان باید مراقب باشند در راه رسیدن به اقتصاد پویا در دام اقتصاد بسته و خود محور نیفتند. در واقع هدف در اقتصاد مقاومتی آن است که بر فشارها و ضربههای اقتصادی از سوی نیروهای متخاصم که سد راه پیشرفت جامعه است، غلبه کرد. یک نکته: این روزها در اخبار و محافل خبری وقتی بحث از بحران مالی اروپا می شد بحث سیاست ریاضت اقتصادی جزو بحث های غیر قابل گذشت و اجتناب است. برخی از مردم اقتصاد مقاومتی و ریاضت اقتصادی را یکی می دانند و یا تصور می کنند اقتصاد ریاضتی یکی از شاخه های اقتصاد مقاومتی است در حالی که این دو اصطلاح کاملا متفاوت بوده و هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند برای روشن شدن موضوع به شرح مفهوم ریاضت اقتصادی می پردازیم. تعریف ریاضت اقتصادی ریاضت اقتصادی به طرحی گفته میشود که دولتها برای کاهش هزینهها و رفع کسری بودجه، به کاهش و یا حذف ارائه برخی خدمات و مزایای عمومی دست میزنند. این طرح که به منظور مقابله با کسری بودجه توسط برخی دولتها انجام میشود گاهی اوقات به افزایش میزان مالیات و افزایش دریافت وامها و کمکهای مالی خارجی میانجامد. اینکه بر اقتصاد و شرایط بحران زده اش ریاضت و سختی تحمیل شود، در ظاهر اصلا کار خوشایندی به نظر نمی رسد، اما ، می تواند به بازیابی درازمدت اقتصاد کمک کند. بنابراین اگرچه اقتصاد ایران شاید ناچار شود در دراز مدت به سیاست های ریاضتی روی بیاورد، اما اقتصاد مقاومتی و ریاضت اقتصادی دو مفهوم جداگانه و مستقل است که به هیچ عنوان منجر به بروز یکدیگر نخواهند شد. شهرزاد کیافر |
تعریف اقتصاد مقاومتی از دیدگاه مقام معظم رهبری وتفاوت آن با اقتصاد ریاضتی و چگونگی محقق شدن آن
تهیه و تنظیم : محمد سجاد فتحی از تیم رسانه
ای دانشگاه علامه طباطبایی
اقتصاد مقاومتی چیست و تفاوت آن با ریاضت اقتصادی کدام است؟
«اقتصاد مقاومتی» اصطلاحی است که این روزها نقل محافل خبری و اقتصادی کشور شده و
اولین بار توسط مقام معظم رهبری در 16 شهریور سال 1389 در دیداربا جمعی از کارآفرینان سراسر کشور وارد ادبیات
سیاسی و اقتصادی کشور نمود .بسیاری آن را راهکار مناسبی برای این روزهای اقتصاد کشور
و شرایط تحریم های بی سابقه ای که به کشورمان تحمیل شده می دانند.
ابتدا اینکه بین ریاضت اقتصادی (Austerity plan) و اقتصاد ریاضتی تفاوت است ،کمتر کسی به تشریح مفهوم اقتصاد مقاومتی و تفاوت آن با ریاضت اقتصادی غرب پرداخته است که منجر به بروز ابهاماتی در این خصوص شده و برخی از مردم این دو مفهوم را مکمل و یا مترادف یکدیگر دانسته اند. در این گزارش تلاش می کنیم این مفاهیم را مقایسه کنیم تا ابهامات بر طرف شود.
در این گزارش میکوشیم ابتدا به تعاریف این دو نوع اقتصاد بپردازیم و سپس به تشریح اقتصاد مقاومتی از نگاه رهبری و مد نظر ایشان پرداخته و در پایان تبیین این نوع اقتصاد و ایرانیزه کردن آن میپردازیم
مفهوم اقتصاد مقاومتی
اقتصاد مقاومتی یعنی تشخیص حوزه های فشار یا درشرایط کنونی تحریم و متعاقبا تلاش برای کنترل و بی اثر کردن و در شرایط آرمانی تبدیل چنین فشارهایی به فرصت ، که قطعا باور و مشارکت همگانی و اعمال مدیریت های عقلایی و مدبرانه پیش شرط و الزام چنین موضوعی است. اقتصاد مقاومتی کاهش وابستگی ها و تاکید روی مزیت های تولید داخل و تلاش برای خوداتکایی است.
و صد البته منظور از اقتصاد مقاومتی واقعی، یک اقتصاد مقاومتی فعال و پویاست نه یک اقتصاد منفعل و بسته چنانکه مقاومت برای دفع موانع پیشرفت و کوشش در مسیر حرکت و پیشرفت تعریف میشود.
بنابراین مسئولان و اندیشمندان باید مراقب باشند در راه رسیدن به اقتصاد پویا در دام اقتصاد بسته و خود محور نیفتند.
در تعریف دیگر اقتصاد مقاومتی مجموعه تدابیر و راهکارهایی است که برای پیشبرد امور اقتصادی در شرایط مقاومت در همه زمینههای اقتصادی به کار گرفته میشود.
تعریف دیگر اقتصاد مقاومتی عبارتست از: سیاستگذاری و اجرای برنامه های اقتصادی معطوف به پایداری در همه سطوح با فرض فشار همه جانبه نظام سلطه.
دکتر رهبری رئیس دانشگاه علوم اقتصادی در تعریف اقتصاد مقاومتی میگوید: «اقتصاد» مقاومتی یعنی اینکه مردم الگوی مصرف خود را تغییر دهند و از مصرف کالای خارجی به سمت مصرف کالای داخلی حرکت کنند.
دکتر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع مردم شهر ری و در هفته دفاع مقدس در باره اقتصاد مقاومتی اظهار داشت: این اقتصاد به معنای اقتصاد ریاضتی نیست بلکه باید با اصلاح مدیریت اقتصادی، تغییر در قوانین و مقررات و برخورد قوه قضاییه با مفسدان اقتصادی در شرایط تحریم تولید ثروت داشته باشیم و مردم را در آسایش نسبی قرار دهیم.
به بیان دیگر چکش کاری بدنه اقتصادی کشور و ایرانیزه کردن سیستم اقتصادی به گونه ای که در مقابل هرگونه تحریم و فشارهای همه جانبه خارجی به اقتصاد کشور گزندی وارد نشود.
در واقع هدف در اقتصاد مقاومتی آن است که بر فشارها و ضربههای اقتصادی از سوی نیروهای متخاصم که سد راه پیشرفت جامعه است، غلبه کرد.
یک نکته:
این روزها در اخبار و محافل خبری وقتی بحث
از بحران مالی اروپا می شد بحث سیاست ریاضت اقتصادی جزو بحث های غیر قابل گذشت و
اجتناب است.
برخی از مردم اقتصاد مقاومتی و ریاضت اقتصادی را یکی می دانند و یا تصور می کنند
اقتصاد ریاضتی یکی از شاخه های اقتصاد مقاومتی است در حالی که این دو اصطلاح کاملا
متفاوت بوده و هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند برای روشن شدن موضوع به شرح مفهوم
ریاضت اقتصادی می پردازیم.
تعریف ریاضت اقتصادی
ریاضت اقتصادی به طرحی گفته میشود که دولتها برای کاهش هزینهها و رفع کسری بودجه، به کاهش و یا حذف ارائه برخی خدمات و مزایای عمومی ، صرفه جویی در مخارج جاری کشور،کاهش هزینه های رفاهی و تعدیل کارمندها در بخش دولتی دست میزنند که یونان و ایتالیا به بخصوص یونان در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم میکند. این طرح که به منظور مقابله با کسری بودجه توسط برخی دولتها انجام میشود گاهی اوقات به افزایش میزان مالیات و افزایش دریافت وامها و کمکهای مالی خارجی میانجامد.
اینکه بر اقتصاد و شرایط بحران زده اش ریاضت
و سختی تحمیل شود، در ظاهر اصلا کار خوشایندی به نظر نمی رسد، اما ، می تواند به
بازیابی درازمدت اقتصاد کمک کند.
هدف از اجرای طرح های ریاضت اقتصادی بازگرداندن اعتماد از دست رفته، بهبود وضعیت
مالی کشورها و توانمند کردن کشورها برای بازیابی طولانی مدت است.
ویژگی های اقتصاد ریاضتی:
1. شرایط رویش طرح ریاضت اقتصادی: در شرایط کسری بودجه، بحران اقتصادی و شیب تند سقوط شاخص های اقتصادی.
2. هدف طرح ریاضت اقتصادی: کاهش هزینه های خود و
جبران کسری بودجه.
ریاضت چه عایدی برای اقتصاد
دارد؟
از جمله نتایجی که اجرای طرح های ریاضتی بر اقتصاد دارد، می توان موارد زیر را نام برد:
کاهش تقاضا ، کاهش تورم، رقابتو مقابله با کسری بودجه
اثر ریاضت اقتصادی خود را به صورت انعطاف پذیری بازارکار،هزینه هایی که کاهش می یابد،سیاست های پولی،نرخ ارز،رشد جهانی و مداخله بانک مرکزی خود را نشان می دهد
یکی از روش های رسیدن به اقتصاد مقاوتی از راه صرفه جویی است نه ریاضت؛در حال حاضر ما شاهد آن هستیم که برخی مدیران به اشتباه ریاضت را به جای مقاومت و صرفه جویی در دستور کار خودقرار داده که میتوان به عدم آگاهی آنان از این دو مفهوم اشاره کرد.
بنابراین اگرچه اقتصاد ایران شاید ناچار شود در دراز مدت به سیاست های ریاضتی روی بیاورد، اما اقتصاد مقاومتی و ریاضت اقتصادی دو مفهوم جداگانه و مستقل است که به هیچ عنوان منجر به بروز یکدیگر نخواهند شد.
در اقتصاد مقاومتی محدودیتی در منابع وجود ندارد اما استفاده بهینه از
منابع موجود باید طی یک برنامه زمانبندی شده صورت گیرد و این در حالیست که در
ریاضت اقتصادی ما با محدودیت در منابع و سرمایهها روبهرو هستیم و بهناچار باید
با سهمیهبندی و کممصرف کردن با محدودیتهای موجود مقابله کنیم. در اقتصاد
مقاومتی قوای سهگانه باید با تعامل بیش از گذشته در یک مجموعهای که وظیفه هدایت
کار اقتصاد مقاومتی را بر عهده دارد، تصمیمات لازم در این ارتباط را اتخاذ کرده و
برای اجرا به دستگاههای ذیربط ابلاغ کنند. هر یک از قوا باید با مرور وظایف خود
نسبت به رفع چالشها و موانع در اقتصاد مقاومتی اقدام کرده و هر یک از آنها تعامل
با قوای دیگر را در برنامه کاری خود قرار دهند.
ریاضت اقتصادی هم به معنای آن است که بار سختی مشکلات اقتصادی بر روی دوش مردم
قرار بگیرد نه طراحان برنامه های اقتصادی و دستگاه اجرایی. اما اقتصاد مقاومتی آن
است که بار سختی ها بر دوش طراحان، برنامه ریزان و مجریان طرح اقتصادی است و مسلما
تفاوت فاحشی بین این دو طرح است
اقتصاد مقاومتی از نگاه مقام معظم رهبری:
ایشان در شهریور 89 برای اولین بار واژه اقتصاد مقاومتی را وارد ادبیات
سیاسی و اقتصادی ما کردند و و روز به روز نکات جدید و تازه ای را برای ما آشکار
میسازند.
از کنار هم گذاشتن نام چند سال اخیر می توان به اهمیت آن پی برد و چگونگی عمل به
آنها روش پیاده سازی اقتصادمقاومتی را به ما نشان می دهد.
رهبر انقلاب در دیدار با کارگزاران نظام در 3/5/91 در ماه مبارک رمضان می فرماید:
ما چند سال پیش «اقتصاد مقاومتى» را مطرح کردیم...اقتصاد کشور ما براى آنها نقطهى
مهمى است. هدف دشمن این بود که بر روى اقتصاد متمرکز شود، به رشد ملى لطمه بزند،
به اشتغال لطمه بزند، طبعاً رفاه ملى دچار اختلال و خطر شود، مردم دچار مشکل شوند،
دلزده بشوند، از نظام اسلامى جدا شوند؛ هدف فشار اقتصادى دشمن این است، و این
محسوس بود....من سال ۸۶ در صحن مطهر علىبنموسىالرضا (علیه الصّلاة و
السّلام) در سخنرانىِ اول سال گفتم که اینها دارند مسئلهى اقتصاد را پیگیرى
میکنند؛ بعد هم آدم میتواند فرض کند که این شعارهاى سال حلقههائى بود براى ایجاد
یک منظومهى کامل در زمینهى مسائل اقتصاد؛ یعنى اصلاح الگوى مصرف، مسئلهى
جلوگیرى از اسراف، مسئلهى همت مضاعف و کار مضاعف، مسئلهى جهاد اقتصادى، و امسال
تولید ملى و حمایت از کار و سرمایهى ایرانى. ما اینها را به عنوان شعارهاى زودگذر
مطرح نکردیم؛ اینها چیزهائى است که میتواند حرکت عمومى کشور را در زمینهى اقتصاد
ساماندهى کند؛ میتواند ما را پیش ببرد. ما باید دنبال این راه باشیم.
جدا که این نام گزاری ها حلقه هایی است که ایجاد یک منظومه میکند و ما را به سوی پیشرفت سوق میدهد. اگر مسئول و مردم جدیت بیشتری به خرج میدادند و این راهکار هارا به معنای واقعی عملی میکردند اینک لازم به تلاش مضاعف در جهت اقتصاد مقاومتی نبودیم.
نمودار زیر اهمیت موضوع اقتصاد مقاومتی را برای ما نمایان میکند
این نمودار نشان دهنده نعداد تکرار کلید واژه «اقتصاد مقاومتی» است که از شهریور 89 تا کنون در بیانات مقام معظم رهبری منعقد شده و میزان اهمیت روز افزون این معقوله مهم را به ما نشان میدهد.
در ذیل به چند نمونه از بیانات رهبر انقلاب
در این خصوص می پردازیم:
بیانات در دیدار جمعی از کارآفرینان سراسر کشور 16/6/89 : «ما باید یک اقتصاد
مقاومتىِ واقعى در کشور به وجود بیاوریم. امروز کارآفرینى معناش این است. »
بیانات در دیدار کارگزاران نظام3/5/1390: «حرکت بر اساس برنامه، یکى از کارهاى
اساسى است. تصمیمهاى خلقالساعه و تغییر مقررات، جزو ضربههائى است که به «اقتصاد
مقاومتى» وارد میشود و به مقاومت ملت ضربه میزند. این را، هم دولت محترم، هم مجلس
محترم باید توجه داشته باشند؛ نگذارند سیاستهاى اقتصادى کشور در هر زمانى دچار
تذبذب و تغییرهاى بىمورد شود. »
بیانات در دیدار کارگزاران نظام3/5/1390: «به نظر ما طرحهاى «اقتصاد مقاومتى» جواب میدهد. همین مسئلهى سهمیهبندى بنزین ،اگر چنانچه بنزین سهمیهبندى نمیشد، امروز مصرف بنزین ما از صد میلیون لیتر در روز بالاتر میرفت اقتصاد مقاومتى تحریم بنزین را خنثى کرد»
بیانات در دیدار کارگزاران نظام3/5/1390:
«مسئلهى مدیریت مصرف، یکى از ارکان اقتصاد مقاومتى است؛ یعنى مصرف متعادل و پرهیز
از اسراف و تبذیر.. امروز پرهیز از اسراف و ملاحظهى تعادل در مصرف، بلاشک در
مقابل دشمن یک حرکت جهادى است؛ انسان میتواند ادعا کند که این اجر جهاد فىسبیلاللّه
را دارد. »
بیانات در دیدار کارگزاران نظام3/5/1390: «کاهش وابستگى به نفت یکى دیگر از
الزامات اقتصاد مقاومتى است. این وابستگى، میراث شوم صد سالهى ماست. ما اگر
بتوانیم از همین فرصت که امروز وجود دارد، استفاده کنیم و تلاش کنیم نفت را با
فعالیتهاى اقتصادىِ درآمدزاى دیگرى جایگزین کنیم، بزرگترین حرکت مهم را در زمینهى
اقتصاد انجام دادهایم. امروز صنایع دانشبنیان از جملهى کارهائى است که میتواند
این خلأ را تا میزان زیادى پر کند. ظرفیتهاى گوناگونى در کشور وجود دارد که
میتواند این خلأ را پر کند. همت را بر این بگماریم؛ برویم به سمت این که هرچه ممکن
است، وابستگى خودمان را کم کنیم. »
بیانات در دیدار کارگزاران نظام3/5/1391: «مسئلهى اقتصاد مهم است؛ اقتصاد مقاومتى مهم است. البته اقتصاد مقاومتى الزاماتى دارد. مردمى کردن اقتصاد، جزو الزامات اقتصاد مقاومتى است. این سیاستهاى اصل ۴۴ که اعلام شد، میتواند یک تحول به وجود بیاورد؛ بخش خصوصى را باید توانمند کرد؛ هم به فعالیت اقتصادى تشویق بشوند، هم سیستم بانکى کشور، دستگاههاى دولتى کشور و دستگاههائى که میتوانند کمک کنند - مثل قوهى مقننه و قوهى قضائیه - کمک کنند که مردم وارد میدان اقتصاد شوند. »
بیانات در دیدار جمعی از پژوهشگران و
مسئولان شرکتهای دانشبنیان8/5/1391: «به نظر من یکى از بخشهاى مهمى که میتواند
این اقتصاد مقاومتى را پایدار کند، همین کار شماست؛ همین شرکتهاى دانشبنیان
است؛ این یکى از بهترین مظاهر و یکى از مؤثرترین مؤلفههاى اقتصاد مقاومتى است؛
این را باید دنبال کرد. »
بیانات در دیدار دانشجویان 16/5/91: «اقتصاد مقاومتى معنایش حصار کشیدن دور خود و
فقط انجام یک کارهاى تدافعى باشد؛ نه، اقتصاد مقاومتى یعنى آن اقتصادى که به یک
ملت امکان میدهد و اجازه میدهد که حتّى در شرائط فشار هم رشد و شکوفائى خودشان را
داشته باشند. »
بیانات در دیدار رئیسجمهوری و اعضاى هیئت
دولت2/6/1391: «بخش خصوصى را باید کمک کرد. اینکه ما «اقتصاد مقاومتى» را مطرح
کردیم، خب، خود اقتصاد مقاومتى شرائطى دارد، ارکانى دارد؛ یکى از بخشهایش همین
تکیهى به مردم است؛ همین سیاستهاى اصل 44 با تأکید و اهتمام و دقت و وسواسِ هرچه
بیشتر باید دنبال شود؛ این جزو کارهاى اساسى شماست...بالاخره اقتصاد مقاومتى
معنایش این است که ما یک اقتصادى داشته باشیم که هم روند رو به رشد اقتصادى در
کشور محفوظ بماند، هم آسیبپذیرىاش کاهش پیدا کند...یک رکن دیگر اقتصاد
مقاومتى، حمایت از تولید ملى است...یک مسئله هم در اقتصاد مقاومتى، مدیریت مصرف
است. مصرف هم باید مدیریت شود. .. فرهنگسازى هم لازم است، اقدام عملى هم لازم
است. فرهنگسازىاش بیشتر به عهدهى رسانههاست...به مصرف تولیدات داخلى هم
اهمیت بدهید. در دستگاه شما، در وزارتخانهى شما، اگر همین اقلام روزمرهاى که
مورد نیاز وزارتخانه است، تهیه میشود، سعى کنید همهاش از داخل باشد؛اصلاً ممنوع
کنید و بگوئید هیچ کس حق ندارد در این وزارتخانه جنس خارجى مصرف کند...یک مسئلهى
دیگر در سرفصل اقتصاد مقاومتى، اقتصاد دانشبنیان است همین شرکت های دانش بنیان
... یکی از بهترین مظاهر و یکی از موثرترین مولفه های اقتصاد مقاومتی است. »
حال به تعریف اقتصاد مقاومتی با استفاده از فرمایشات
رهبری می پردازیم
امروزه جمهوری اسلامی در حوزههای اقتصادی خود با مسائل یا مفاهیمی مواجه است که
به هیچ عنوان تاکنون چه در عرصهی نظر و در کتابهای درسی و چه در عرصهی عمل و
تجارب بشری مشابه و مابهازای واقعی نداشته است. بنابراین خود انقلاب اسلامی مکلّف
به نوآوری و ابتکار و نظریهپردازی و الگوسازی در این عرصههای جدید اقتصادی است.
هر کشوری که عَلم استکبارستیزی را برپا کند نیازمند چنین الگوهایی است. یکی از این
مفاهیم،((اقتصاد مقاومتی)) است.
اگر تمام دانش انباشته و کتابهای مرسوم اقتصادی دنیا را مطالعه کنید، نظریه یا
تجربهای مدون و مکتوب دربارهی اقتصاد مقاومتی نخواهید یافت. در تمام متون و کتابهای
اقتصاد، هیچ پیشینهای نظری یا عملی از تحریم بانک مرکزی نخواهید دید و از آنجا
که این امر تاکنون سابقه نداشته، چگونگی واکنش به آن هم امری بدیع است. حتی اگر مطالعاتی
هم در این باره صورت گرفته باشد، در طبقهبندیهای محرمانه و امنیتی قرار گرفته و
امکان دسترسی به آن برای کارشناسان معمولی وجود ندارد. نتیجه اینکه اقتصاددان
انقلاب اسلامی نمیتواند از نظریههای متداول برای حل مشکل و مسألهی خود بهره
بگیرد. لذاست که جنبش نرمافزاری و الگوی اسلامی- ایرانی ادارهی جامعه، شکل بدیعی
به خود میگیرد که الهامبخش جمیع ملتهای آزاده خواهد بود.
چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی
مطلبی که در این نوشته
درآمدی بر آن خواهم داشت، مسألهی اقتصاد مقاومتی است. ابتدا لازم است که یک تبیین
و تعریف علمی از اقتصاد مقاومتی ارائه دهیم. اقتصاد مقاومتی را میتوان چهارگونه تعریف
نمود و چهار الگو از آن یا ترکیبی از همهی آنها را در کشور به عنوان پروژههایی
ملی پیگیری کرد.
اقتصاد موازی
تعریف اول از اقتصاد مقاومتی به مثابهی «اقتصاد موازی» است؛ یعنی همانطور که
انقلاب اسلامی با توجه به نیاز خود به نهادهایی با روحیه و عملکرد انقلابی، اقدام
به تأسیس نهادهایی مانند کمیتهی امداد، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و بنیاد مسکن
نمود، امروز نیز بایستی برای تأمین اهداف انقلاب، این پروژه را ادامه داده و تکمیل
کند؛ چرا که انقلاب اسلامی به اقتصاد مقاومتی و به نهادسازیهای مقاومتی در اقتصاد
نیاز دارد که چه بسا ماهیتاً از عهدهی نهادهای رسمی اقتصادی برنمیآید. پس باید
نهادهایی موازی برای این کارویژه ایجاد کند؛ یعنی ما در کشورمان به «اقتصاد پریم»
نیاز داریم.
این امر البته به معنای نفی نهادهای مرسوم نیست. کما اینکه اکنون ما همزمان از هر
دو نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهاد ارتش جمهوری اسلامی برای دفاع از
انقلاب بهرهمندیم. البته این الگو در مدلهای حکمرانی مرسوم در دنیا و اتفاقاً در
کشورهایی که از تجربه و توان حکمرانی بیشتری برخوردار باشند وجود دارد و این
کشورها از نظامهای چندلایهی سیاستگزاری و ادارهی امور عمومی برخوردارند. به
عنوان مثال میتوانیم از حضور همزمان نهادهای دولتی، سازمانهای مردمنهاد، خیریه
و بنگاههای خصوصی در عرصهی بهداشت و سلامت یا حتی در عرصهی دفاعی و امنیتی
کشورهای توسعهیافتهی غربی نام ببریم. البته مهمترین مشکل این الگو این است که
حسب نیازهای خاص انقلاب اسلامی و در عرصهی اجرا با سؤالات نوینی روبهرو خواهد
بود، زیرا مثلاً هیچ تصوری از «بانک مرکزی موازی» در یک کشور و سامانبخشی به عرصهی
پولی- مالی کشور در دو لایهی دولتی و عمومی وجود ندارد. اما باز هم منطقاً نمیتوان
این الگو را در زمرهی مدلهای ادارهنشدنی و غیرمعقول به حساب آورد.
اقتصاد ترمیمی
تعریف دوم از اقتصاد مقاومتی عبارت از اقتصادی است که در پی «مقاومسازی»، «آسیبزدایی»،
«خللگیری» و «ترمیم» ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی است.
یعنی اگر در رویکرد قبلی میگفتیم که فلان نهاد نمیتواند انتظارات ما را برآورده
کند، در رویکرد جدید به دنبال آن هستیم که با بازتعریف سیاستهای نهادهای موجود،
کاری کنیم که انتظارات ما را برآورند. مثلاً در این تعریف، ما از بانک مرکزی یا
وزارت بازرگانی میخواهیم که کانونهای ضعف و بحران را در نظام اقتصادی کشور
شناسایی کنند و خود را بر اساس شرایط جدید اقتصادی، تحریمها یا نیازهای انقلاب
اسلامی بازتعریف نمایند و در نتیجه عملکردی جهادی ارائه دهند. در مقام تمثیل میتوان
گفت این کار شبیه همان کاری است که «پتروس فداکار» با فروبردن انگشت خود در تَرَک
دیوارهی سد انجام داد؛ یعنی باید ترکهای ساختاری دیوار نهادهای اقتصادی را ترمیم
کنیم. این مسأله یعنی ترمیم و مقاومسازی ساختارهای اجرایی و اداری کشور حسب
نیازهای مختلف و مقتضیات زمان و مکان هم امری دور از ذهن نیست. کشورهای توسعهیافته
نیز در برهههایی از تاریخ اقتصادی خود، مجبور به مقاومسازی ساختارهای اقتصادی
شدند. مثلاً غرب پس از دو شوک نفتی ۱۹۷۹ و ۱۹۸۳ میلادی، اقدام به جایگزینی سوختهای فسیلی با سایر سوختهای نوین کرد؛ بهطوری
که امروزه با قیمتهای بالای یکصد دلار نیز دچار شوک نفتی نمیشود. با این
توضیحات ما امروز فقط نیازمند عزمی ملی برای اجرای این پروژهی ملی و ارزشی هستیم.
اقتصاد دفاعی
تعریف سوم از اقتصاد مقاومتی، متوجه «هجمهشناسی»، «آفندشناسی» و «پدافندشناسی»
ما در برابر آن هجمه است. یعنی ما باید ابتدا بررسی کنیم که مخالفان ما حمله به
اقتصاد ایران و اخلال در آن را چگونه و با چه ابزارهایی صورت میدهند. بنابراین
وقتی به اقتصاد مقاومتی دست یافتهایم که ابزارها و شیوههای هجمهی دشمن را
پیشاپیش شناخته باشیم و بر اساس آنها استراتژی مقاومت خود را علیه آنان تدوین و
اجرا کنیم. بدیهی است تا آفند دشمن شناخته نشود، مقاومت متناسب با آن نیز طراحی و
اجرا نخواهد شد.
اقتصاد الگو
چهارمین تعریف نیز این است که اساساً اقتصاد مقاومتی یک رویکرد کوتاهمدت سلبی و
اقدامی صرفاً پدافندی نیست؛ بر خلاف سه تعریف قبلی که اقتصاد مقاومتی را یا
پدافندی یا کوتاهمدت میدانستند، این رویکرد چشماندازی کلان به اقتصاد جمهوری
اسلامی ایران دارد و یک اقدام بلندمدت را شامل میشود. این تعریف هم که به نظر میرسد
دور از دیدگاههای رهبر معظم انقلاب نیست، رویکردی ایجابی و دوراندیشانه دارد. در
این رویکرد، ما در پی «اقتصاد ایدهآلی» هستیم که هم اسلامی باشد و هم ما را به
جایگاه اقتصاد اول منطقه برساند؛ اقتصادی که برای جهان اسلام الهامبخش و کارآمد
بوده و زمینهساز تشکیل «تمدن بزرگ اسلامی» باشد. بدین معنا اساساً در الگوی
اسلامی ایرانی پیشرفت، یکی از مؤلفههای مهم الگو میباید متضمن مقاومت و تحقق آن
باشد. در این مقوله است که اقتصاد مقاومتی مشتمل بر اقتصاد کارآفرینی و ریسکپذیری
و نوآوری میشود.
البته همهی این چهار تعریف از اقتصاد
مقاومتی به نوعی با هم رابطهی «عموم و خصوص مِنوجه» دارند، منتها برخی کوتاهمدت
و برخی بلندمدت هستند و البته ترکیبی از استراتژیهای مطلوب را نیز برایمان به
تصویر میکشند.
۱۰ نکته درباره تحقق اقتصاد مقاومتی
برای شناخت بسترها و زمینههای تحقق اقتصاد مقاومتی، ابتدا باید به آسیبشناسی
اقتصاد کشور و موانع و نیازمندیهای تحقق اقتصاد مقاومتی پرداخت.
اولین نیاز این است که مرکزیت و محوریتی برای فعالیت در عرصهی اقتصاد مقاومتی
داشته باشیم. فعالان این عرصه باید بتوانند اطلاعات و دستاوردهای خود را در جایی
به اشتراک بگذارند. فرماندهی هوشمند و متمرکزی برای هدایت فعالیتهای این حوزه و
شناسایی و آموزش نیروهای مستعد و مناسب برای فعالیت علمی و عملیاتی در این عرصه
لازم است. سامانهای پویا و هوشمند برای این مسأله وجود داشته باشد. مراکزی چون
شورای عالی امنیت ملی که در این موضوع ورود خوبی داشتهاند، بایستی با عنایت به
مسائل فوق در کمک گرفتن از دیگر نیروها پویا و چابک باشند.
نیاز دوم آن است که فعالیت در عرصهی اقتصاد
مقاومتی نیاز به رصد و دیدهبانی فضای اقتصادی داخلی و بینالمللی و نیز گردآوری
آمارهای دقیق و روزآمد دارد. ضمناً برای اینکه به این دو برسیم، به شاخصهای
بومی نیاز داریم تا میزان مقاومت و آسیبپذیری اقتصادمان را بر اساس آنها شناسایی
کنیم و بدانیم این اقتصاد ما تا چه اندازه میتواند در برابر فشارها مقاومت کند و
این سد اقتصادی چه میزان فشار را میتواند تحمل کند؟ اقتصاد غربی برای خودش شاخص
دارد و ما به شاخصهای بومی متناسب با این مسائل بومی خودمان نیاز داریم؛ کاری که
از جوانان ما بهخوبی برمیآید.
مسألهی سوم، ضرورت طراحی یک الگوی مشخص از شیوهی زندگی متناسب با اقتصاد مقاومتی
برای عموم مردم و بهویژه برای مدافعان انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران
است؛ آنهایی که قائل به صحت و صدق ایدهی اقتصاد مقاومتی هستند. یعنی ما چه الگوی
مشخصی را برای بدنهای از مردم ارائه میدهیم که بدانند نیازها و مقتضیات انقلاب
چه نوع سبک زندگی را میطلبد؟ ابتدا باید دولت را در سبک ادارهی امور و سپس این
بخش از مردم را به سبک زندکی متناسب با انقلاب تشویق و تأیید کرد تا بدینوسیله
سبک زندگی متناسب با مقتضیات انقلاب را در جامعه پُررنگتر کنیم که رهبر انقلاب در سفر اخیرشان به خراسان شمالی به سبک زندگی و چگونگی اصول
آن پرداختند.
وقتی یک شیوهی زندگی را بر اساس سهگانهی
«اعتماد بهنفس ملی، روحیهی جهادی، و پرهیز از لقمهی حرام» طراحی کردیم، میتوانیم
به کارآمدی آن امیدوار باشیم. توجه به معنویت دینی در این سهگانه نقشی اساسی ایفا
میکند. البته طبیعی است که جنگ نظامی برای مردم ملموس و باورپذیرتر باشد، اما جنگ
نرمافرازی اینگونه نیست. بنابراین وجود روحیهی جهادی منبعث از آموزههای دینی
در آن سبک زندگی بسیار مهم و کلیدی است. در روایات ما این عبارت وجود دارد که اگر
کسى در میدان جنگ نبوده باشد یا در دلش حدیث جهاد نخواند، به گونهاى از نفاق
زندگى را ترک میکند.
این شور و حماسهی زندگی مقاوم و جهادی را باید به عرصهی عموم علاقمندان انقلاب
بکشانیم تا چهرهی زندگی را از اطراف و بیتفاوتی بزداییم. این مهم باید در نعلیم
و تربیت رسمی و غیر رسمی اقتصادی متناسب با انقلاب اسلامی پیگیری شود و ما باید
نظام تعلیم و تربیت اقتصادی خاص خودمان را برای مقاومت اقتصادی و جهاد اقتصادی،
تبیین و طراحی و سپس اجرا کنیم.
بدیهی است اقتصاد مقاومتی بر پایه و اساس سرمایهی معنوی افراد و جامعه استوار
است. بدون معنویت و سلامت معنوی، مقاومت شکننده است. مثال مهم اقتصادی در این
زمینه، پرهیز از لقمهی حرام است. لقمهی حرام هر الگویی را که از شیوهی زندگی
متناسب با اقتصاد مقاومتی ارائه بدهید، بیاستفاده و بیفایده میکند. کسی که شکمش
از حرام پر باشد، پای هیچ مبارزه و مقاومتی حاضر نخواهد شد. لقمهی حرام مانند یک
ویروس کشنده و خطرناک است که ایمنی دستگاه تشخیص و عملکرد افراد را بهکلی نابود
میکند. لذا یکی از اهداف اساسی ما باید این باشد که مسیر لقمههای حرام و میزان
آن را در اقتصاد کشورمان بررسی کنیم و سپس با کانونهای آن بهشدت مقابله نماییم.
اقتصاد مقاومتی ماهیتاً اقتصادی مردمی است. ضروری است که مردم وارد این عرصه شوند
تا از ورود رانتخوارها به اقتصاد جلوگیری کنند. اگر ما فضا را برای حضور جوانان
مؤمن و خلاّق ایران اسلامی در عرصهی اقتصادی فراهم کنیم، قطعاً تحولات مثبتی را
در این عرصه شاهد خواهیم بود.
مسألهی چهارم عبارت از این است که نظام
آموزشی ما متناسب با اقتصاد مقاومتی عمل کند. کارکرد نظام آموزشی آن است که
کودکان و نوجوانان و جوانان یک کشور را متناسب با شرایط و نیازهای تاریخی آن برهه
تربیت کند. اما متأسفانه در کشور ما این اتفاق بهخوبی نمیافتد. به یک مثال از
عملکرد آمریکا در دشمنسازی اشاره میکنم. وزارت دفاع آمریکا کتابی را در ۴۰۰
صفحه منتشر کرده که موضوعات امنیت ملی آمریکا را در آن برشمرده و توضیح داده است.
مخاطبان کتاب هم عموماً معلمان دبیرستانهای آمریکا هستند و از آنها خواسته شده تا
ضمن بحثهای خودشان به این موارد هم اشاره کنند. یعنی آمریکایی که مشکل امنیتی با
همسایگان خود ندارد و اساساً خودش بحران ساز برای دیگران است، با استفاده از نظام
آموزش و پرورش خود کاری کرده که در ذهن جوانان و نوجوانان این کشور همواره دغدغهی
امنیت اقتصادی و دشمنان اقتصادی مطرح باشد.
حال این سؤال مطرح است که نظام آموزشی ما چه اندازه به دنبال جهادی بارآوردن
مخاطبان خویش است و آیا اصلاً فکری برای این دارد که فرزندان این مرز و بوم را
جهادگر باربیاورد؟! ما نیاز داریم که از سطح پیشدبستان برای این مسأله برنامه
داشته باشیم. ما به شعر و داستان و کاریکاتورهایی احتیاج داریم که کودکانمان را به
این سمت هدایت کنیم. بنابراین توجه به نظام آموزشی و تربیتی در این عرصه بسیار مهم
است.
مورد پنجم هم دربارهی نظام رسانهای و تبلیغاتی ما برای رواج آموزههای اقتصاد مقاومتی است. ما به نظام تبلیغاتی هماهنگ و منسجمی احتیاج داریم که بتواند این آموزهها را از طریق رسانههای رسمی و غیر رسمی مختلف، بهخوبی و در بستهبندیهای مناسب به مردم عرضه کند؛ همانگونه که در دوران دفاع مقدس به هر حال دستگاههایی مسئول کاری شبیه این کار بودند و برای آن فکر میکردند. بنابراین ما باید از ظرفیت همایشها، سخنرانیها، اینترنت، شبکههای تلویزیونی و رادیویی و حتی مجالس مذهبی و هیئات برای رسیدن به این مقصود استفاده کنیم.البته باید از شیوه تبلیغات غربی استفاده نکرد چرا که با این حرکت مقاومتی سنخیتی ندارد و در واقع راه کاری برای ارائه ندارد و لازم است که از تبلیغات منحصر به فرهنگ خودمان استفاده کنیم مانند تبلیغات دوران دفاع مقدس و صد البته به روز شده و به سبک زندگی ایرانی اسلامی دهه نود ی.
مسألهی ششم، امکان واکنش سریع نظام اقتصادی ما در برابر حملات اقتصادی است؛ اینکه چقدر توان واکنش به کنشها و حملاتی را داریم که به نظام اقتصادی ما وارد میشود و چقدر میتوانیم در این واکنش سریع استقامت داشته باشیم. اگر بحرانی پیش بیاید، تا چه میزان میتوانیم مصارف کشور را پایین بیاوریم؟ مردم تا چه اندازه و در چه مدتی میتوانند خودشان را با این تغییرات هماهنگ کنند؟ قوتهای ما در این زمینه میباید تکمیل و ضعفهایمان ترمیم شوند.
مسألهی هفتم، ایفای نقش پررنگ مردم در اقتصاد مقاومتی است. اقتصاد مقاومتی ماهیتاً اقتصادی مردمی است. دوباره به تعاریف ابتدای بحث برمیگردیم؛ اگر قرار باشد ما اقدام به نهادسازیهای موازی در اقتصاد مقاومتی کنیم، هیچ لزومی ندارد که این نهادسازی را دولت انجام دهد، بلکه ضروری است که مردم وارد این عرصه شوند تا از ورود رانتخوارها به اقتصاد جلوگیری کنند. الان که بحث تحریمها و مشکلات مبادلهی پول مطرح است، نهادهای اقتصادی مردمی و سازمانهای مردمنهاد میتوانند نقش بسیار پررنگ و تعیینکنندهای داشته باشند. اگر ما فضا را برای حضور جوانان مؤمن و خلاّق ایران اسلامی در عرصهی اقتصادی فراهم کنیم، قطعاً تحولات مثبتی را در این عرصه شاهد خواهیم بود.
در زمان جنگ جهانی دوم، اقتصاددانهای معروف
آمریکا در واحد اقتصادی وزارت دفاع این کشور برنامهریزی کردند که چگونه میتوانند
از شرایط موجود و ظرفیتهای مردمی برای جنگ استفاده کنند. امروز ما نیاز داریم که
یک بار مهارتهای مردم خودمان را کاملاً رصد کنیم تا دریابیم که در روز مبادا
مهارت چه کسانی برای این کشور به کار میآید و اگر کسانی چند مهارت دارند، کدام
مهارتشان در اولویت استفاده قرار دارد.
لقمهی حرام مانند یک ویروس کشنده و خطرناک است که ایمنی دستگاه تشخیص و عملکرد
افراد را بهکلی نابود میکند. لذا یکی از اهداف اساسی ما باید این باشد که مسیر
لقمههای حرام و میزان آن را در اقتصاد کشورمان بررسی کنیم و سپس با کانونهای آن
بهشدت مقابله نماییم.
به گمان من برای اینکه عملیات جهاد اقتصادی ما موفق باشد، باید بازیگران اصلی این اقتصاد را نه به صورت کلی، که کاملاً جزئی تعیین کنیم. یعنی تقسیمبندی خود را از حالت مردم و مسئولین به یک تقسیمبندی تخصصی تبدیل کنیم که شامل اساتید دانشگاه، اساتید حوزه، دانشجویان، طلاب، دانشآموزان، معلمان و زنان خانهدار و همهی اقشار دیگر بشود.
مسألهی هشتم، لزوم توجه و دلجویی و حمایت دولت از فعالان اقتصادی است. اگر دولت در شرایط عادی از فعالان اقتصادی و از کشاورزان و کارگران و کارمندان حمایت کند، آن وقت میتواند انتظار داشته باشد که آنها هم در روز مبادا به کمک کشور بیایند. اما اگر دولت آنها را رها کند و به مشکلات آنها اهمیتی ندهد و فقط به فکر خود باشد، دیگر توانی برای مقاومت در این اقشار نمیماند که بخواهند در روز مبادا مقاومت کنند؛ چنانچه حضرت امیرالمؤنین علیهالسلام در نامهشان به مالک اشتر به این معنا اشاره کردهاند.
نکتهی نهم، تحرک دستگاه دیپلماسی کشور برای فعال کردن ظرفیتهای بالقوه و فرصتهای جهانی در اقتصاد مقاومتی است. اقتصاد مقاومتی در شبکهای پویا از اقتصاد جهانی معنادار میشود و کشف و بکارگیری و ساخت ظرفیت این شبکه برعهدهی ماست. جهانی شدن اقتصاد موجب شده تا مقاومت اقتصادی نیز تعاریف جدید به خود بگیرد، لذا ما نیازمند بازیگرانی خاص در عرصهی اقتصاد جهانی و بازی در لایههای مختلف آشکار و پنهان آن هستیم. همچنین لازم است تا گردآوری و استفاده از تجارب اقتصادی دیگر کشورها در زمینههای مشابه را مجدانه پیگیری کنیم. به هر حال ممکن است هر کشوری در یک برههای با مشکلات اقتصادی مواجه بوده باشد؛ اگر دستگاه دیپلماسی کشور این تجربیات را گردآوری کند و در اختیار فعالان و محققان اقتصادی بگذارد، این مسأله برای اقتصاد کشور بسیار راهگشا خواهد بود.
نکتهی دهم و پایانی، لزوم تبدیل بحث اقتصاد
مقاومتی به گفتمان رایج در دانشگاهها، مراکز علمی و مجامع مذهبی است. همین صحبت
کردن و گفتوگو پیرامون این موضوع و توجه به ابعاد مختلف آن، در سرعت حرکت به سمت
تحقق اقتصاد مقاومتی تأثیری بسزا خواهد داشت. این مسأله باید در کلاسهای درس و
پروژههای علمی از محققان و نخبگان خواسته شود و از سوی استادان اقتصاد که درد دین
دارند یا حداقل آزاده و میهندوست هستند، جدی گرفته شود.
مجموعهی این مطالب، درآمدی بود بر مسألهی اقتصاد مقاومتی برای آغاز بحثهای
علمی. البته مطالب هر بند نیازمند تفصیل و نقشهی راهی مشروح است که با پیگیری
دستگاههای مسئول در هر بخش، انشاالله ادامه مییابد.
یکی از شروط حرکت به سمت جهاد اقتصادی و اقتصاد مقاومتی داشتن روحیهی جهادی است و
روحیهی یک ملت، بیش از هر چیز دیگر به فرهنگ او برمیگردد. رهبر معظم انقلاب
اسلامی میفرمایند: «اگر ما بخواهیم این حرکت عظیم اقتصادى در کشور در سال 90
انجام بگیرد، یک الزاماتى هم دارد ... اولاً روحیهى جهادى لازم است. » اما سؤال
مهم این است که رابطهی «فرهنگ» و «اقتصاد» در مکتب اقتصادی اسلام چگونه است؟
با توجه به معنی و مفهوم اقتصاد مقاومتی، رابطهی فرهنگ و این اقتصاد را بررسی میکنیم
اقتصاد مقاومتی در رویارویی و تقابل با اقتصاد وابسته قرار میگیرد. اقتصاد
مقاومتی نمیپذیرد که صرفاً مصرفکننده باشد، منفعل نیست و در مقابل اهداف اقتصاد
سلطه ایستادگی میکند.
هر جامعهای سه رکن اساسی دارد؛ فرهنگ، سیاست و اقتصاد. این سه رکن متقوم هم هستند
و از بین آنها، فرهنگ نقش مهمتری دارد. بنابراین اقتصاد در تبعیت از فرهنگ عمل میکند.
اساساً اقتصاد، ارزشها و جهت خود را از فرهنگ متبوع خود میگیرد. بنابراین تا
فرهنگ مقاومتی نباشد، اقتصاد هم مقاومتی نخواهد شد. پس این دو با هم یک رابطهی
طولی دارند.
الگوی مناسب برای این رابطه
بهترین الگو برای ایجاد رابطهی فرهنگ و اقتصاد مقاومتی، الگوبرداری از فرهنگ بسیج
و دفاع هشت سالهی ما در برابر همهی دنیا است. در جنگ تحمیلی با تکیه بر فرهنگ
عاشورا، بزرگترین جبههی مقاومت در مقیاس عمومی و در تمامی سطوح جامعه شکل گرفت.
عامل اصلی این مقاومت گسترده «مذهب و باورهای اعتقادی» بود. این عامل هم بر دو رکن
اساسی استوار بود؛ رکن اول «عاشورا و شهادت» و رکن دوم «انتظار و ظهور منجی مصلح».
فرهنگِ اقتصاد نیز همچون فرهنگ سیاست به مجموعهی باورها، ارزشها و رفتارها و
نمادها در حوزهی ثروت اطلاق میشود که با تغییر یا تحول آن، اقتصاد مقاومتی نیز
دچار تغییر و تحول خواهد شد. پس هر گونه تحول مثبت یا منفی در فرهنگ سیاست (قدرت)،
فرهنگ اقتصاد )ثروت) و فرهنگ اجتماع (هنجارها و رفتارها) مستقیماً بر اقتصاد
مقاومتی تأثیر دارد.
پیششرطها و پیشنیازهای
فرهنگی برای تحقق و دستیابی ملت ما به اقتصاد مقاومتی
مادامی که خاستگاه «فرهنگ اقتصاد» بر پایهی مفاهیمی همچون «سودمحوری»، «سرمایهسالاری»
و «تکاثرگرایی» باشد و کارشناسان و مدیران اقتصاد به این دسته از معادلات وفادار
باشند، اقتصاد مقاومتی و جهاد اقتصادی مورد نظر نظام اسلامی تحقق پیدا نخواهد کرد.
به عبارت دیگر، هرگاه مفاهیم، تعاریف، سیاستها، قوانین، ساختارها، ضوابط و مدیریت
اقتصادی حول محور «اقتصاد سرمایهداری» تعریف شود، نمیتوان از تولید ثروت بر پایهی
جهاد و مقاومت و اخلاص و ایثار سخن گفت. پس میتوان نتیجه گرفت که کیفیت و نوع
فرهنگ حاکم بر اقتصاد میتواند پذیرای مفهوم ارزشی جهاد و مقاومت باشد یا نباشد.
اعلام جهاد اقتصادی از جانب رهبر معظم
انقلاب در سرآغاز سال 1390 بیانگر این واقعیت است که با پیروی از الگوهای متداول
اقتصادی دنیا نمیتوانیم به اقتصادی صیانتزا، عدالتآفرین و مقتدر برسیم. از پیشنیازهای
فرهنگی برای دستیابی به اقتصاد مقاومتی، یکی این است که استراتژی اقتصادی را حول
محور استراتژی «جنگ فرهنگی» بازتعریف کنیم. در این صورت عرصهی اقتصادی هماهنگ با
عرصهی فرهنگ عمل خواهد کرد.
این پیشنیازهای فرهنگی چگونه محقق میشوند؟
تحقق پیشنیازهای فرهنگی را باید در سه سطح بنیادی، تخصصی و عمومی دنبال کرد؛ در
سطح بنیادی که نیاز به استخراج فقه نظام اقتصادی و نظامسازی مبتنی بر آن توسط
فقها و کارشناسان فقه ما دارد، در سطح تخصصی که نیاز به بازنگری در مفاهیم،
تعاریف، سیاستها، قوانین و ضوابط اقتصادی موجود کشور و نظریهپردازی و الگوپردازی
بر اساس مفاهیم و تعاریف جدید و هماهنگ با نگاه ارزشمحور دارد، و بالأخره در سطح
عمومی که نیازمند آموزش و ظرفیتسازی و فرهنگسازی در سطح کارشناسان و کارگزاران
نظام اسلامی و مردم است.
رابطه و نسبت بین «فرهنگِ اقتصاد» و
«اقتصادی فرهنگ»
باید بگویم که یکی از محورهای مهم در عرصهی اقتصاد اسلامی، اقتصادِ فرهنگ است که
شامل همهی منابع انسانی، مالی، تجهیزات، سختافزار، فضا و امکانات میشود. اقتصاد
بخش فرهنگ نقش مؤثری در پیشرفت فرهنگ اسلامی در سطوح مختلف جامعه دارد. اگر اقتصاد
فرهنگ مبتنی بر فرهنگ اقتصادی منبعث از اسلام نباشد، نهتنها موجب پیشرفت جامعهی
اسلامی نخواهد شد، بلکه به عنوان یک اهرم بازدارنده و مخرب هم عمل خواهد کرد و
مانع پیشرفت فرهنگ اسلامی در تمامی ابعاد خواهد بود. پس اگر فرهنگ اسلامی را پایه
و اساس شکلگیری تمامی پدیدهها و از جمله نظام اقتصادی بدانیم، آنگاه درخواهیم
یافت که اقتصاد فرهنگ تابعی از فرهنگ اقتصاد است که امروزه از آن به عنوان مکتب
اقتصادی یاد میکنند.
پس اقتصاد مقاومتی یکی از ارکان «مکتب اقتصاد اسلامی» به حساب میآید که دیگر ارکان آن شامل «عدالت اقتصادی»، «تدبیر معیشت» و «عقلانیت اقتصادی»، الگوی تولید، توزیع و مصرف اقتصادی است. ارکان مذکور را اصطلاحاً «فرهنگ اقتصاد» مینامند. حال اگر اقتصاد خالی از این ارکان باشد، دیگر نمیتوان آن را اقتصاد اسلامی نامید. پس اسلامیت اقتصاد متقوم به وجود معنویت، عدالت و عقلانیت برخاسته از فرهنگ اسلامی در همهی عرصههای تولید، توزیع و مصرف ثروت است. فرهنگی مبتنی بر معنویت و عدالت و عقلانیت دینی، فرهنگی مقاوم و سالم و مقتدر هم خواهد بود. آنگاه حضور و جریان این فرهنگ در دیگر ابعاد جامعه و از جمله حضور فرهنگ در نظام سیاسی، حضور فرهنگ در نظام فرهنگی و حضور فرهنگ در نظام اقتصادی موجب سلامت نظامات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خواهد شد.
در پایان از گزارش فوق می توان این نتیجه را گرفت که : در مرحلهی نخست و به وسیلهی فرهنگ دینی باید تمامی نظامات جامعه را مهندسی کرد. در مرحلهی دوم وقتی که این نظامات شکل گرفت، یعنی هرگاه نظام اقتصادی بر پایهی فرهنگ دینی تعریف و مهندسی شد، آنگاه اقتصاد سیاست و اقتصاد فرهنگ و اقتصاد در حوزهی اقتصاد نیز پاک و تعالیبخش و مقاوم و بالنده خواهد بود و میتواند در خدمت اهداف بلند و تعالیبخش و انسانساز اسلام باشد.
اقتصاد مقاومتی و ریاضتی چه تفاوتی با یکدیگر
دارند؟
قنبری ممان:
برای مقایسه اقتصاد مقاومتی و ریاضتی ابتدا لازم است تا ابعاد هریک مشخص شوند.
اقتصاد مقاومتی که اخیراً سیاستهای کلی آن توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شده است،
اقتصادی است دانش محور، عدالت محور و مبتنی بر مشارکت و حمایت مردمی. مبتنی بر این
اقتصاد، عدالت و مشارکت مردمی به نوعی در ارتباط با یکدیگر مطرح شده اند و اقتصاد
مقاومتی در حال حاضر سرلوحه دولت قرار گرفته است.
طرح اقتصاد
مقاومتی این مسأله را به ذهن متبادر می کند که اقتصاد باید در مقابل تهدید اقتصادی
خارجی مقاومت کند. با وجود تحریمهای اقتصادی، ما در حال حاضر به نوعی درگیر جنگ
اقتصادی هستیم و با وجود اقتصاد مقاومتی است که می توان در مقابل تهدیدها مقاومت
کرد و از مسائلی همچون از هم پاشیدگی اقتصاد جلوگیری کرد. تلاش برای از هم پاشیدگی
اقتصاد، از اهداف دشمن است. اقتصاد مقاومتی باید اقتصادی باشد که در پایان یک جنگ
اقتصادی همچنان پابرجا باشد و متلاشی نشود. جوامعی که دچار انقلاب و تحول می شوند
و با یک ایدئولوژی خاص پیش می روند برای خود راهکارهای جدید و اقتصادهای نوپایی
دارند که دشمنانشان تمایلی به رشد و پیروزی آنها ندارند. بنابراین سعی می کنند که
آن اقتصاد را به زانو درآورند.بنابر این یک اقتصاد نوپا نیازمند حمایت است.
اقتصاد دارای
ویژگیهای مقاومتی، باید اقتصادی باشد که درون گرا بوده و به استعدادهای داخلی،
بازارهای داخلی، اعتقادات داخلی و به مردم خودش توجه داشته باشد. چنین اقتصادی ضمن
تولید باید بتواند به تأمین نیازهای آن جامعه اقدام کند و تا جایی که تأمین نیاز
کند باید جامع و گسترده باشد.
اقتصاد
مقاومتی که می خواهد شکل واقعی داشته باشد باید در همه زمینه های اقتصادی فعال
باشد. کشورهای با اقتصاد نوپا و دارای ایدئولوژی خاص، بخشی از آرمانهایشان اقتصادی
است که خود پاسخگوی نیازهای اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیکی شان باشد و در صورت
تمایل، توانمندیهایش را در اختیار آنهایی که نزاع ندارند، قرار دهند.
ما به دنبال
اهداف اقتصاد مقاومتی هستیم. یک اقتصاد غیرشکننده و در عین حال پاسخگو در زمینه
های مختلف.در چنین شرایطی لازم است تا زمینه های مختلف دارای نوعی استقلال اقتصادی
باشیم و در بخشهای واقعی و مالی و... به خودکفایی برسیم و این مسأله با بهره گیری
از اقتصاد مقاومتی محقق می شود.
• اقتصاد
ریاضتی پاسخی به سیاستهای غلط انبساطی است
در
مورد اقتصاد ریاضتی چطور؟
قنبری ممان:
اقتصاد ریاضتی در خصوص کشورهایی مطرح است که در آشوبهای اقتصادی به سرمی برند.
مانند یونان، پرتغال، اسپانیا و... . اینگونه کشورها باید سیاستهای ریاضتی در پیش
بگیرند.
در برخی
مواقع دولتها سیاستهای پولی و مالی شان ایجاب می کند که توسعه اقتصادی خود را از
طریق سیاستهای انبساطی دنبال کنند. این سیاست با تأمین مالی فراوان و با مخارج
دولت، می تواند جرقه ای باشد برای اینکه ماشین پیش برنده توسعه اقتصادی آنها روشن
شده و راه بیافتد. اما همه سیاستهای انبساطی موفق نمی شوند. وقتی موفقیتی در کار
نباشد، طبیعی است که از یک طرف شاهد گرانی و از طرف دیگر شاهد بیکاری و رکود باشیم..
برای حل این
مشکلات که از محدوده اختیارات دولت خارج شده و نیز برای مهار تورم و کنترل قیمتها
، سیاستی عکس سیاستهای انبساطی در پیش گرفته می شود. این بار دولت با احتیاط به
خرج کردن اقدام کرده و به جای تأمین مالی تورمی به تأمین مالی مالیاتی روی می
آورد. در چنین شرایطی دست مصرف کنندگان را باز نمی گذارد و پروبالشان را می بندد و
با حداقل یارانه، به امور کنترلی می پردازد. از مصرف گرایی بیرون آمده و به سمت
تولید و پس اندازهای بسیار روی می آورند؛ پس اندازی که به سمت سرمایه گذاری هدایت
می شود. این نوع سیاست کاری، بدون در نظر داشتن دشمن خارجی صورت می گیرد و وقوع آن
نتیجه و پیامد سیاستهای غلط و ناهماهنگیهای پدیدآمده در این خصوص است.
آیا
اقتصاد مقاومتی و ریاضتی ارتباطی نیز به یکدیگر دارند؟
قنبری ممان:
در سیاستهایی که در بخشی باعث رکود تورمی و تورم همزمان است می توان ریاضت پیشه
کرد. ولی در مجموع و در یک نگاه کلان ، اولویت اول اقتصاد مقاومتی متنوع کردن
توانمندیهای اقتصادی خودمان است.
• نقش بانکها
در تحقق اقتصادمقاومتی
بانکها
در مسیر تحقق اقتصاد مقاومتی چه می توانند انجام دهند؟
قنبری ممان:
تشکیل کارگروههایی در این بانکها با دید تبیین مبانی اقتصاد مقاومتی و درک مفاهیم
آن اهمیت زیادی دارد تا بتوان در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی قدم نهاد. بانکها
سیاستهای اصلی شان تأمین مالی و سرمایه گذاری است که باید به تولید بیانجامد.
براین اساس با تنوع در تولید در مسیر تحقق اقتصاد مقاومتی، بانکها را وادار می کند
که در اعطای تسهیلات هدفمندتر و در چارچوب همین اقتصاد عمل کنند و به بخشهای خاص
تسهیلات ندهند.